کودک شما سه ساله است!
آیا کودک شما میخواهد یک بشقاب اضافی برای دوست خیالیاش سر میز بگذارید؟ اگر این چنین است نگران نباشید چون بیش از نیمی از کودکان یک دوست خیالی دارند. دلیل این تصور این نیست که آنها احساس تنهایی میکنند یا این که ناسازگارند. در واقع این دوستان خیالی به کودک شما کمک میکنند تا خلاق، اجتماعی، مستقل و شاد بشوند.
این دوست خیالی که میتواند انسان یا حیوان باشد معمولاً دارای اسم و یک شخصیت متمایز است. رازداری، همبازی، پشتیبانی و بلاگردانی(این که خطاهای خود را به گردن این دوست خیالی بیندازد) این دوستان خیالی به کودکان کمک میکنند تا برقراری ارتباط با دیگران را تمرین کنند. همچنین به آنها اجازه میدهند که برای تغییرات پیش رو، کنترل شده عمل کنند. این دوست خیالی میتواند روش کودک برای افزایش خواستههایش باشد. (کودک برای رفع نیازهایش از این دوست خیالی کمک بگیرد.)
با دیدن واکنشهای کودکتان به همراه دوست خیالیاش میتوانید با دیدی متفاوت به ترس و استرسهای فرزندتان پی ببرید. اگر همبازی کودکتان از هیولای زیر تخت می ترسد، ممکن است کودک شما از هیولای زیر تخت بترسد.
عاقلانهترین راه این است که به دوست خیالی فرزندتان احترام بگذارید، اما خود را درگیر رابطه آن دو نکنید. برای مثال از دوست خیالی به عنوان راهی برای کنترل او استفاده نکنید (مثلاً دوست تو همه نخود فرنگیهایش را خورد ولی تو نه). در عوض وانمود کنید که این دوست خیالی را شما هم می بینید. کودک شما در اعماق وجودش میداند که دوستاش یک موجود خیالی است و اگر شما این موجود خیالی را به آسانی باور کنید، این موضوع میتواند برای او یک هشدار باشد.
وجود این دوست خیالی با رسیدن فرزندتان به سن 7 سالگی از بین میرود، یعنی هنگامی که او وارد دنیای واقعی مدرسه میشود.
داشتن یک فرزند سه ساله، در یک زمان به شما هم حس غرور و هم احساس سردرگمی میدهد. به دلیل این که مهارتهای کلامی و تواناییهای جسمانی او نسبت به زمان دو سالگیاش تغییر کرده و انتظارات او افزایش یافته است. پیشرفت او تدریجی است. این کودکان در حال حاضر بسیار تواناتر شدهاند، اما مدت زمانی طول میکشد که آنها به رشد اجتماعی و احساسی دست یابند و این بدین معنا است که شما باید صبر زیادی داشته باشید. او هنوز منطق اشتباه و ضمیر (نفس) سالمی دارد و فکر میکند همه آدمها تنها به او توجه میکنند. البته در این سن باید چنین باشد.
درک تفاوتها
شما در حال تهیه صبحانه برای کودکتان هستید که ناگهان کودکتان یک مرد با پای پروتز را میبیند و با صدای بلند میپرسد که چه اتفاقی برای پای این مرد افتاده است؟
سه سالهها کاملاً به تفاوت بین خودشان و دیگران آگاه میشوند. آنها از این که سوالهایشان را با صدای بلند از کسی بپرسند نمیترسند. مثلاً چرا رنگ پوست، مو، چشم یکی با دیگری متفاوت است؟ چرا آن خانم روی صندلی چرخدار نشسته است؟ آنها به شدت غافلگیر کننده و کنجکاو هستند.
چرا از صدای بلند آنها شرمنده میشوید؟ این سوال ها میتواند دری را به گفتگوهای معناداری مانند نژاد، سن، جنسیت یا ناتواناییها باز کند. تلاش کنید جواب سوالهای آنها را به طور مختصر و مطابق با واقعیت بدهید. برای مثال آن آقا تصادف کرد و پایش را از دست داد و پزشکها برای او پای جدیدی ساختند. سعی کنید توضیحات شما ساده باشد. برای یک کودک سه ساله، درک این که رنگهای پوست متفاوت هستند بسیار راحتتر از این است که او را درگیر بحثی عمیق درباره نژادهای آسیایی یا آمریکاییهای آفریقایی تبار کنید. او از این که سئوالهایش را با صدای بلند و رسا بپرسد، شرمنده و ناراحت نمیشود.
این سن بهترین سن برای یادگیری بدون قضاوت است. در حالیکه کودکتان ممکن است به تفاوتها آگاهی یابد، به او کمک کنید که شباهتهای میان انسانها را هم دریابد، مثلاً : ” آن پسر فقط یک بازو دارد ولی همسن تو است و مثل تو تاپ بازی را دوست دارد و وانمود میکند یک ببر است. “سعی کنید که فرزندتان را با تمام گروهای سنی آشنا کنید. او را همراه خود به ملاقات خویشاوندان، دوستان و مراسم مختلف ببرید.
احساس میکنید خونتان به آهستگی به جوش میآید هنگامی که کودکتان شما را نادیده میگیرد یا انرژی زیادی از شما میگیرد؟ اگر شما بتوانید کودکتان را با زبان تاثیرگذاری هدایت کنید، به نتیجه بهتری دست خواهید یافت. مثلاً به جای اینکه بگویید “برویم شام بخوریم”، بگویید “حالا لطفاً اسباب بازیهایت را جمع کن و دستهایت را بشور”
ترس
ترس قبل از خواب در بسیاری از کودکان رایج است. کودکان میتوانند از هر چیزی مانند صداهای بلند یا حتی اینکه توسط پدر و مادرشان رها شوند، بترسند. آنها این موضوع را درک میکنند که اکنون مستقلتر شدهاند و میتوانند شما را ترک کنند، یا اینکه شما آنها را ترک کنید.
در این هنگام است که والدین باید روش مناسبی را به کار ببرند. شما میخواهید کودکتان را آرام کنید اما با این حال نمیخواهید ترس او را تحریک کنید. این که چگونه با فرزندتان در مقابل ترساش برخورد کنید به شخصیت کودک شما باز میگردد. برخی از کودکان، هنگامی که شما زیر تختشان را برای هیولا یا موجودات خاصی چک میکنید (“دور شو هیولا” و از آب یا خوشبو کننده هوا برای دور شدن هیولا استفاده میکنید)، او احساس آرامش میکند. برخی از بچههایی که قدرت تخیل بیشتری دارند، ممکن است حتی شکار هیولا را هم مشاهده کنند. اگر احساس کردید که فرزند شما همچنان احساس ناراحتی میکند، سعی کنید به طور مستقیم با او درباره ترساش صحبت کنید. مثلاً “من میدانم که اتاق تاریک میتواند ترسناک باشد. من هم وقتی هم سن تو بودم از تاریکی میترسیدم.” سعی کنید از روشهای دیگری مانند چراغ خواب استفاده کنید یا پشت کودکتان را با مهربانی بمالید تا آرام شود.”
هیچگاه ترس کودکتان را کوچک نکنید. صراحت کلام مانند “هیچ چیزی نیست” یا “چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.” برای کودک شما منطقی نیست. این هیولاها برای او کاملاً واقعی هستند. وظیفه شما این است که به او کمک کنید تا با این ترس مقابله کند و از این که او به راحتی میتواند به شما اعتماد کند، مطمئن شوید.
برخی از نبایدها
- هیچگاه او را تهدید نکنید مثل این که اگر او کار اشتباهی کرد هیولا باز خواهد گشت. او باور خواهد کرد.
- او را مجبور نکنید با ترساش مقابله کند. در این سن او برای انجام این کار هنوز آماده نیست.
- به او نگویید “بچه های بزرگ نمیترسند.” این راه دور کردن ترس از بچه ها نیست. این موضوع فقط او را تحت فشار قرار داده و باعث میشود اعتمادش را به شما در شرایط ترسناک از دست دهد.
وقتی کودک شما بدخلقی میکند، سریعاً به این نتیجه نرسید که او خسته است. عوامل دیگری نیز میتواند روی کجخلقی این کودک سه ساله تاثیر بگذارد مانند: گرسنگی، بیماری، سرخوردگی یا این که نتوانسته یک کار فیزیکی را انجام دهد یا انتظاری که از خودش داشته را برآورده نکرده است. در این شرایط بهترین واکنش بیتفاوتی است. به کودک بدخلق خود زمان بدهید تا خودش را پیدا کند یا اگر احساس میکنید که باید واکنشی نشان دهید، او را در آغوش گرفته و پشت او را بمالید. به خاطر بسپارید که حالت عاطفی او هنوز به طور کامل شکل نگرفته و پاسخ دادن به این حالات با بحثهای منطقی بیمعنی است.
آیا چیزی در دنیا برای شما مسرت بخشتر از هنگامی است که کودک شما بدون دلیل سخن میگوید و میخندد؟ کودکان عاشق طنز تصویری هستند. برای این که آنها را بخندانید لازم نیست حتماً یک بازیگر طنز حرفهای باشید، کارهای خنده دار انجام دهید و به یک استاد خنده برای کودکتان تبدیل شوید. لباسهایتان را پشت رو بپوشید، کفشهایتان را روی دستانتان بپوشید و دستکشهایتان را به پا کنید. ممکن است احساس مسخرگی کنید اما کودک شما این حالت را دوست دارد. مناظر یا چیزهای غیرمنتظرهای که وارونه یا در اندازه نادرستی هستند، باعث خنده فرزند شما میشوند.
وانمود کنید سبد خریدتان برای حمل بسیار سنگین است، این بهترین روش است که کودک از سر به هوا بودن و مرتب به این طرف و آن طرف رفتن امتناع کند و نقش یک قهرمان را برای حمل سبد خرید شما بازی کند. هنگامی که قدرت کودک مورد ارزیابی قرار میگیرد، لوس بازی او از بین میرود.
زمانی که با یک طوفان کوچک زندگی میکنید، منظم بودن میتواند برای شما مانند یک مبارزه باشد. شما مجبور هستید وقت و انرژیتان را صرف جمع آوری آنچه کودکتان پخش و پلا کرده است، بکنید. اما به تدریج کودک شما یاد میگیرد اسباببازی یا کتابهایش را سر جایش قرار دهد یا این که لباسهایش را پس از درآوردن کوپه نکند. اما ممکن است او تا قبل از رفتن به مهد کودک یا حتی دبیرستان مرتب نشود.